استقامت بر تکلیف (قرآن)طبق آیه ۱۱۲سوره هود پیامبر -صلی الله علیه و آله وسلم - مامور به استقامت و پایداری بر ادای تکالیف الهی بود. ۱ - استقامت و پایداریپیامبر -صلی الله علیه و آله وسلم - مامور به استقامت و پایداری بر ادای تکالیف الهی است: فاستقم کما امرت ومن تاب معک ولا تطغوا انه بما تعملون بصیر. «پس همان گونه که دستور یافتهای ایستادگی کن و هر که با تو توبه کرده (نیز چنین کند) و طغیان مکنید که او به آنچه انجام میدهید بیناست.» در سوره هود آیه ۱۱۲ مهمترین دستور به پیغمبر اکرم صمیدهد و میگوید: " استقامت کن همانگونه که به تو دستور داده شده است" (فاستقم). استقامت در راه تبلیغ و ارشاد کن، استقامت در طریق مبارزه و پیکار کن، استقامت در انجام وظائف الهی و پیاده کردن تعلیمات قرآن کن. ولی این استقامت نه به خاطر خوش آیند این و آن باشد و نه از روی تظاهر و ریا، و نه برای کسب عنوان قهرمانی، نه برای بدست آوردن مقام و ثروت و کسب موفقیت و قدرت، بلکه تنها به خاطر فرمان خدا و آن گونه که به تو دستور داده شده است باید باشد (کما امرت). اما این دستور تنها مربوط به تو نیست، هم تو باید استقامت کنی" و هم تمام کسانی که از شرک به سوی ایمان باز گشتهاند و قبول دعوت الله نمودهاند. " (و من تاب معک). " استقامتی خالی از افراط و تفریط، و زیاده و نقصان، استقامتی که در آن طغیان وجود نداشته باشد" (و لا تطغوا). " چرا که خداوند از اعمال شما آگاه است"، و هیچ حرکت و سکون و سخن و برنامهای بر او مخفی نمیماند (انه بما تعملون بصیر). ۱.۱ - روایت ابن عباسدر حدیث معروفی از ابن عباس چنین میخوانیم: ما نزل علی رسول الله -صلی الله علیه و آله وسلم - آیة کانت اشد علیه و لا اشق من هذه الایة، و لذلک قال لاصحابه حین قالوا له اسرع الیک الشیب یا رسول الله! شیبتنی هود و الواقعه " هیچ آیهای شدید و مشکلتر از این ته، فرمود مرا سوره هود و واقعه پیر کرد!. و در روایت دیگری میخوانیم: هنگامی که آیه فوق نازل شد پیامبر فرمود: شمروا، شمروا، فما رئی ضاحکا : " دامن به کمر بزنید، دامن به کمر بزنید (که وقت کار و تلاش است) و از آن پس پیامبر هرگز خندان دیده نشد"! ۱.۲ - چهار دستوردلیل آن هم روشن است، زیرا چهار دستور مهم در این آیه وجود دارد که هر کدام بار سنگینی بر دوش انسان میگذارد. از همه مهمتر، فرمان به استقامت است، استقامت که از ماده قیام گرفته شده از این نظر که انسان در حال قیام بر کار و تلاش خود تسلط بیشتری دارد، استقامت که به معنی طلب قیام است یعنی در خود آن چنان حالتی ایجاد کن که سستی در تو راه نیابد، چه فرمان سخت و سنگینی؟. همیشه بدست آوردن پیروزیها کار نسبتا آسانی است، اما نگه داشتن آن بسیار مشکل آنهم در جامعهای آن چنان عقب افتاده و دور از عقل و دانش در برابر مردمی لجوج و سرسخت، و در میان دشمنانی انبوه و مصمم، و در طریق ساختن جامعهای سالم و سر بلند و با ایمان و پیشتاز، استقامت در این راه کار سادهای نبوده است. دستور دیگر اینکه این استقامت باید تنها انگیزه الهی داشته باشد و هر گونه وسوسهشیطانی از آن دور بماند، یعنی بدست آوردن بزرگترین قدرتهای سیاسی و اجتماعی، آنهم برای خدا!. سوم مساله رهبری کسانی است که به راه حق برگشتند و آنها را هم به استقامت واداشتن. چهارم مبارزه را در مسیر حق و عدالت، رهبری نمودن و جلوگیری از هر گونه تجاوز و طغیان، زیرا بسیار شده است که افرادی در راه رسیدن به هدف نهایت استقامت را به خرج میدهند اما رعایت عدالت برای آنها ممکن نیست و غالبا گرفتار طغیان و تجاوز از حد میشوند. آری مجموع این جهات دست به دست هم داد و پیامبر -صلی الله علیه و آله وسلم - را آن چنان در زیر بار مسئولیت فرو برد که حتی مجال لبخند زدن را از او گرفت و او را پیر کرد!. و به هر حال این تنها دستوری برای دیروز نبود بلکه برای امروز و فردا فرداهای دیگر نیز هست. امروز هم مسئولیت مهم ما مسلمانان و مخصوصا رهبران اسلامی در این چهار جمله خلاصه میشود استقامت -اخلاص - رهبری مؤمنان- و عدم طغیان و تجاوز، و بدون به کار بستن این اصول، پیروزی بر دشمنانی که از هر سو از داخل و خارج ما را احاطه کردهاند و از تمام وسائل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و نظامی بر ضد ما بهره گیری میکنند امکان پذیر نمیباشد. ۲ - وظیفه مردم به استقامت و پایداریمسلمانان، موظف به استقامت و پایداری بر ادای تکالیف الهی هستند: فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر. بنا بر اینکه مقصود از استقامت، پایداری بر ادای تکلیف باشد. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۴۷۴، برگرفته از مقاله «استقامت بر تکلیف». |